سلام عشقم سلام خدای شگفت انگیزمن
عزیزدلم مرسی بابت این انگشترحلقه ای که برام انتخاب کردی وهمونیکه میخواستمو بطور خارق العاده ای به من رسوندی تا این استارت ونشونه ای باشه برای نامزدیه من با همسرالهیم وهمسرآرزوهام درسال 1391           ومن مطمئنم که همونیکه تودفترآرزوهام واست نوشتم وهمونیکه عکسشو رو تابلوی اهدافم گذاشتمو توتقدیرم قرار دادی...امروز وقتی رفتیم با خواهرجون حلقه بخریم واسه داداش محمد وبین اونهمه حلقه مردانه این حلقه ای که تو ذهنم تصورش میکردم ونیتم این بودکه حلقه نامزدیم یا حلقه نشانم قبل ازعقد این باشه رو دیدم و بین همه تک بود فهمیدم این فقط وفقط مال خودمه ولحظه ای که دیدمش خیلی حیرت کردم و به یقین کامل رسیدم که همه آرزوهامو برآورده کردی ویکی یکی بابهترین حالت ممکن ودرمحشرترین لحظه ها وغافل گیرکننده ترین شکل ممکن به من هدیه میکنی ومن به  ایمان کامل به قانون جذب وراز هستی و مهمتراز همه به قدرت وعظمت معبودم رسیدم...وقتی ضمیرخودآگاهم شروع به استدلال کرد زودی یه ندای درونی که میدونم خودت یا فرشته ات بود به من گفت زودبردارش وگرنه یکی دیگه میادو میبرتش...زودی برداشتمش وانداختم به انگشتمو خریدمش و چند دقیقه بعد دختری اومده بود که دنبال همین انگشتربود وازفروشنده سراغ همچین انگشتری رومیگرفت وفروشنده گفت که این تک بود ودیگه نداریم ووقتی به اون دخترخانم حلقه رو نشون دادم گفت بله همینو میخواستم ومن اونجا فمیدم که خدای مهربون من اینو واسه من کنارگذاشته بودی وقسمت من بود ودعامیکنم که اون دخترخانم هم به انگشتری که میخواد دربهترین زمان ممکن برسه وخب امروز زمان الهی دریافت کردن من بودواین حلقه نصیب من شدوخوشحالم که به قدرت شهودگوش دادم وباضمیرناخودآگاهم یکی شدم واین نشانه الهی که نوید دهنده ی رسیدنم به همه آرزوهامه رو مال خودم کردم وهرلحظه که نگاهش میکنم به یادمهربونی وقدرت خیره کننده معبودم میفتم که اینجوری واسم نشانی فرستاده تا هرلحظه نگاهم بهش بیفته وجدی تر وامیدوارانه تر وبا ایمان کامل واستوارتراز همیشه به خلق خواسته هام درذهنم ادامه بدم وبا توکل به خدا وعظمت بی نهایتش به همه خواسته های کوچیک وبزرگم به بهترین شکل ممکن وبهترین زمان ممکن ودروقت الهی اش درجهت خیروصلاح همگان برسم  ...این یک معجزه بود...این استارت معجزات من وشایدم چندمین معجزه زیبا دراین مدت بود...الهی هزاران هزارمرتبه شکرت...معبودمن !زیبای من!توهنوزم منو عاشقانه دوست داری درسته؟واین برای من ازهر هدیه ای ناب تر وارزشمندتره...رسیدن من به هرخواسته وهدف وآرزوم نشان ازعشق وافر وبی نهایت وپایان ناپذیرخالق عاشق منه!

خدایا ازمن بگیرهرآنچه را که تورا ازمن می گیرد!
بازهم منتظرمعجزات معرکه ات هستم!

توباشکوهترین عشقی!توبی نظیرترین عشقی!توزیباترین عشقی!توبخشنده ترین عشقی!تورمانتیک ترین عشقی!تووفادارترین عشقی!تاتورا دارم تمام هستی برای من است!وتمام کائنات وملکوت بی پایان تو دراختیارمن است!وهر روز وهرلحظه وهر نفس وهر دم و بازدم،برای من از آسمان طلا می بارد!دم به دم الهی ترمی شوم و به تو نزدیک تر می شوم!ای عشق ناب من!کجا می توان چون تویی یافت؟!که تو در وصف نگنجی!تمام کلمات رامرور می کنم اما آنچه را که شایسته و درخور وجودتوست نمی یابم !نمی توان تورا درجملات وصف کرد!زبانم قاصراست در وصف تو!نفسم در سینه حبس می شود وقتی اینهمه عظمت بی حدوحصر را میبینم!من عوض شده ام!این روزها جور دیگر شده ام!نمی دانم چگونه ام چه بر سرم آمده است!نمیدانم چه شده است!انگار عاشق شده ام!آری من عاشق خالقِ عاشقم شده ام!آیا لایق این عشق می باشم؟!بخشیده شدم؟!پناهنده شدم؟!معبودا!درآغوشت چقدرهمه چیزکوچک اما بی نظیر دیده می شود!همه چیزسهل است وقتی درآغوش توآرام گرفته ام!برایم ناممکن وجود ندارد وقتی درآغوش توجاگرفته ام!کسی نیست اینجا!وهرچه هست،هرچه این چشم می بیند واین دل حس می کند،فقط تویی!اینجا سکوت عاشقانه ای جاری است!سکوت صدای توست وتو عاشقانه ترین سکوت عالمی!تو پرمحتواترین سکوت عالمی!توبا معناترین سکوت عالمی!توسکوتی سرشاراز نجوای عاشقانه ای!تو آنگین ترین سکوت عالمی!معبودا!نکندمرا رها کنی!نکندآغوشت را ازمن دریغ کنی!که من جزتو پناهی ندارم!معبودا!سینه ام را مالامال ازعشقت،عطرت،هوایت،صدایت وزیبایی ات کن!بگذارجزتورا نبینم!وجزتورانخواهم!وجزعطروهوای تورا استشمام نکنم!وجزعشق تو راحس نکنم!کاری کن تا تمام آرزویم،آبرویم،پناهم،نگاهم،صدایم،عطرم،هوایم،عشقم،احساسم،افتخارم،شورونوایم،کلامم،دنیایم،آخرتم،بهشتم،هستی ام،دم وبازدمم،دعایم توباشی وبس!که تو یکتای هردوعالمی!

بارالها!
باتمام وجودم !باتمامی سلولهاوذره های متشکل ازجسمم!باتمام لایه های سازنده روحم!می گویم!الهی...!شکرت!

ای مهربان! که هرلحظه مرا با رازی  ازرموز هستی ات آشنامیکنی!!!

ازتوسپاسگذارم بابت اینهمه خوشبختی وزیبایی الهی که به من بخشیدی!

من هرلحظه به ملکوت تو نزدیک ترمیشوم وازموهبت های ملکوت بی نهایتت به بهره هایی پایان ناپذیرو بی نظیر دست پیدامیکنم!واین از بخشش وبزرگواری بی حد وحصر تو نشئت می گیرد!

امروزپیامی داشتم با این مضمون:

خوشبخترین زن دنیاکیست وچرا؟

من جوابی نداده ام واکنون میخواهم جوابش را برای معبودم بنویسم!

جواب : من!

آری!

من خوشبخت ترین زن دنیا هستم!

زیرا معبودی دارم که تا بی نهایت تنهایم نمی گذارد!

زیبایی که زیبایی اش را به رخ نمی کشد!

هدیه می دهد اما توقع معادل آنرا ندارد!

میبخشد اما منت نمی گذارد!

خطایم را می بینداما رسوایم نمی کند!

دلتنگ می شود اما دم نمی زند!

ناسزا می شنود اما لب وا نمی کند!

بی توجهی می بیند اما ترکم نمی کند!

ناسپاسی می بیند اما کم نمی دهد!

خشمگین می شود اما انتقام نمی گیرد!

آری!

تمامی کاستی هایم  ونارواگویی هایم را

می بیند ومی شنود!اما...لحظه ای به حال خودم رهایم نمی گذارد!

او بهترین عشقی است که تاکنون تجربه کرده ام...

خدایا!هرگز عشقی را برتر از تو نخواهم خواند!

که تو باشکوه ترین و بی نظیری!

یگانه عشق هستی تویی!ای خدای من!

این دلنوشته را هم اکنون برای تو نوشته ام...از دل آمد...نوشتم تا ثبت شود!

این تنها هدیه ایست که میتوانم هم اکنون برایت بفرستم...این ثبت شدنی است...

***************************

خدایا!از ما بگیرهرآنچه را که تورا از ما می گیرد! آمین!

بارالها!هزاران هزارشکر!بابت هزاران هزارنعمت بی پایانت!

سلام مهربونم...سلام عشقم...اصلا دیگه گلایه نمیکنم....خدایا به داده هات به نداده هات...به گرفته هات به هرآنچه میدی همچنان شکر

منتظرمعجزاتت هستم...

من لحظه به لحظه پرانرژی تر میشم...

من هرلحظه به طرح الهی زندگیم نزدیک ترمیشم...

همه چیزبروفق مراد من است...

همه بارها را به دست قدرتت می سپارم یا الله...

معبودا!ازما بگیر هرآنچه که تورا از ما می گیرد...!

عا..ش...ق...تم

***خدا***

دگرباره بشوریدم، بدان سانم به جان تو
که راه خانه خود را، نمی دانم به جان تو
 
من آن دیوانه ی بندم، که دیوان را همی‌بندم
زبان عشق می‌دانم، سلیمانم به جان تو
 
چو تو پنهان شوی از من، همه تاریکی و کفرم
چو تو پیدا شوی بر من، مسلمانم به جان تو
 
چو آبی خوردم از کوزه، خیال تو در او دیدم
وگر یک دم زدم بی‌تو، پشیمانم به جان تو
 
دگرباره بشوریدم، بدان سانم به جان تو
که هر بندی که بربندی، بدرّانم به جان تو
 
اگر بی‌تو بر افلاکم، چو ابر تیره غمناکم
وگر بی‌تو به گلزارم، به زندانم به جان تو
 
سماع گوش من نامت، سماع هوش من جامت
عمارت کن مرا آخر، که ویرانم به جان تو
 
تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان
بکش در مطبخ خویشم، که قربانم به جان تو

سلام خدای من...دیدی این وبلاگ رو واسه خودموخودت ساختم؟

خوشت اومده؟

خب خیلی باهات کاردارم

اینجاکلی باهات حرف دارم

شکرت بابت همه امکاناتی که دراختیارم گذاشتی تابتونم این خلوتگاه رو واسه خودموخودت بسازم